جوراب

این خاطره واسه چند ماه پیشه ..الان یادم افتاد گفتم بنویسمش. یه شب یه ماشین عروس جلوی مغازه پارک کرد. 

 آقای دوماد اومد با عجله اومد تو مغازه و گفت: ببخشید آقا...  

من: جونم شادوماد. 

 آقا داماد:جوراب دارید.  

من: نه بابا...ما جوراب نداریم.پایین تر چند تا لباس فروشی و ..بود اونا دارن. 

 آقا داماد: همه بسته بودن الان یه ساعته دارم دنباله جوراب میگردم...گفتم شاید شما داشته باشین. خیلی ممنون . 

من:به سلامت. 

آقای داماد که داشت از مغازه میرفت بیرون نگاهم افتاد به پاهاش ... کفش بدون جوراب پاش بود. 

داماد بدون جوراب هم دیدن داره. 

نظرات 22 + ارسال نظر
مهسا سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ب.ظ http://deleasemooni.blogsky.com

طفلکی مامانا همیشه نگرانن
به منم سر بزن..نظراتم بگو.خوشحال میشم

فریده چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ق.ظ http://ferimoti.blogsky.com


کفشاشو که نمیخواست در بیاره
نمیپوشیدم مسله ایی نبود

من تجربه ندارم ولی فکر کنم معلوم باشه
وقتی بشینه شلوارش میره بالا پاهاش معلوم میشه

ناهید کوچولوو چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:46 ق.ظ http://mohandes-kocholooo.tk/

مهم عروسه ؛ نه داماد
کسی نگاه به داماد نمیندازه

که اینطور..
حالا که کسی به آقای داماد نگاه نمیکنه چطوره شب عروسی با لباس راحتی بیاد تا آبروی عروس بره

مطهره چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:01 ق.ظ http://ferimoti.blogsky.com

گناه داشت..دلم سوخت.
منم همیشه کمبود جوراب دارم

مطهره چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:36 ب.ظ http://ferimoti.blogsky.com

میگم مگه دمپایی پاش بود که وقتی داشت میرفت پاهاشو دیدی؟؟

دیگه همین مونده بود دمپایی هم پاش کنه..
نه شلوارش یه کمی کوتاه بود راه میرفت معلوم میشد

احسان چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:35 ب.ظ http://ehsanhp.blogsky.com/

اگه جوراب داشت که از تو نمی خواست!

pink چهارشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:42 ب.ظ

طفلکی
خب جورابتو بهش میدادی

حیف که من تو مغازه جوراب نمی پوشم..
وگرنه جوراب تمیزمو بهش میدادم شب دامادیش بپوشه بهتر از بی جورابی بود

pink پنج‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ق.ظ

افرین پسر خوب
خب از این به بعد چند جفت جوراب تو مغازت بزار واسه داماد های در راه مانده

چرا این کارو بکنم...؟
میرم جوراب میارم میفروشم هم ثواب داره هم من یه چیزی گیرم میاد

امین پنج‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ق.ظ http://emshab.blogsky.com

سلام من بازم اومدم مرخصی سر میزنی خوشحال میشم

pink پنج‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ق.ظ

خب منم منظورم برای فروش بود دیگه

آّها

بهار پنج‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:14 ق.ظ http://farvahar69.blogfa.com

آخییییییی
بیچاره گناه داشت....
کاش پیدا کرده باشه وگرنه خیلی زشت میشه.آبرو ریزییییییی

مطهره جمعه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:52 ق.ظ http://ferimoti.blogsky.com

تو کی عکس گذاشتی؟؟

دکتر تاراس شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:36 ق.ظ http://fatemehalinezhad.mihanblog.com/

مستانه شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:45 ق.ظ http://newmidwife.blogsky.com

جوراب! آخه کی به جورابای یه دووماد نگاه میکنه؟! همه تو شب عروسی نگاهاشون معطوف عروسه!

اگه شوهر خودتون هم شب عروسی جوراب نداشته باشه همین حرفو میزدی.
آدرسه وبلاگت دوباره عوض شد؟

مهدیه شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ق.ظ http://mhdh.blogsky.com

این عکس آقای فروشنده است آیا؟؟؟
واقعا چرا آقای داماد جوراب نداشت؟؟
مگه میشه آخه آدم یه جوراب هم نداشته باشه
مسئله شده الان برای من
برادراشم نداشتن
برادر عروس
باباش
بابای عروس
اصلا هیچکس نبود بهش جوراب بده

بلی
شاید جورابش تو راه سوراخ شده

ناهید کوچولوو شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:28 ب.ظ http://mohandes-kocholooo.tk/

اگه بخواد لباس راحتی بپوشه در درجه ی اول آبرو خودش میره


عکسی که گذاشتی رو تازه دیدم.
تصویر ذهنی ام یه جور دیگه ایی بود
فکر میکردم 35 ، 40 سال سن داری

میگم میخوای عکسو بردارم تو همون تصویر ذهنی بمونی
تو پروفایلم سنم رو نوشتم

مهدیه شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:09 ب.ظ http://mhdh.blogsky.com

خوب زنگ میزد یکی براش جوراب میاورد
به جای اینکه دنبال جوراب بگرده
ناهید کوچولو فکر کردی آقای فروشنده برای چی آدرسش ۱۳۶۵ هست
سال تولده دیگه
من با آقای فروشنده هم سنم

والا من دیگه اطلاع ندارم شاید به ذهنشون نرسیده.
معلومه که آدرسه وبلاگم سال تولده

ناهید کوچولوو یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:14 ق.ظ http://mohandes-kocholooo.tk/

اخه مهدیه جان
یه عدد طولانی نوشته من که توجه نکردم که 4 رقمش رو جدا کنم (آدرس وبلاگو میگم).
سال تولد همش انگلیسی توی نظرم هست.

چه فرقی واسه من داره که شما 45 باشید یا 24 مهم اینه که شما یک فروشنده ایید
هر جور راحتی

مهدیه خانوم با شما هستن...
هر جور شما راحتی

نا اشنا سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:49 ب.ظ

حتما اقا داماد اومده اول زندگی ماست ها رو کیسه کنه دیده کیسه نداره از جوراباش استفاده کرده

شاید....
عجب ماستی میشه

یک زن چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:57 ق.ظ http://1zan.blogsky.com

چه داماد بدشانسی!

پانته آ جمعه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ب.ظ http://yehamsardaram.blogsky.com

به جای 1 ساعت گشتن اگه می رفت خونه برمی داشت که راحت تر بود
شایدم خونه نداشته

هوش و حواس هم نداشته

باران یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ب.ظ http://lover-mb.blogfa.com

بس که هول بوده

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد